روز بين المللي جوانان و آينده جوانان ايران

نوشته شده توسط admin در 17 آوریل 16

83/ م /249

21  مرداد 1382

12  اكوست 2003

 

 روز 12 اگوست از 4 سال پيش (1999) تاكنون از سوي سازمان ملل متحد، روز بين المللي جوانان شناخته شده است و هر سال از سوي دبير كل سازمان ملل متحد يكي از مشكلات عمده جوانان بنام آن سال نام گذاري مي گردد كه امسال (2003)، سال «بيكاري و اشتغال» مي باشد.

حدود 25 ميليون نفر از جمعيت ايران، جواناني هستند كه سن آنها بين 15-34 سال است، مجموعه رو به افزايشي كه بدليل نبود برنامه ريزي از سوي حاكميت جمهوري اسلامي در يك نااميدي گسترده بسر مي برند.

گوشه اي از مشكلات رو به تزايد اين جامعه بحران زده عبارتند از:

1 ـ تركيب جمعيتي: حدود 80% از جوانان در همين گروه سني مجرد هستند و نه تنها قادر به تشكيل خانواده نيستند كه از اداره شخص خود نيز عاجزاند.

2 ـ بحران هويت: سرخوردگي هاي اجتماعي، جريحه دار شدن غرور، ايجاد ترس و سردرگمي و بي محتوا شدن به تزلزل فرد جوان و پايه هاي جامعه انجاميده است.

3 ـ بيكاري: كه مي تواند سرفصل تمامي مشكلات باشد و امروز بيشترين آن در سطح جوانان تحصيل كرده و فارغ التحصيلان مشاهده مي شود و جامعه جوان ايران را به ناهنجاري هاي بزرگ اجتماعي و مصيبت هاي غيراخلاقي كشانده است كه خطري جدي براي فرد جوان و آينده كشور است.

4 ـ اعتياد: اعتياد امروز به يكي از آسيب هاي مهلك اجتماعي تبديل شده كه گريبانگير بيش از 3 ميليون نفر در ايران مي باشد. مصرف روزانه بيشتر از 500 تن ترياك و موادي ديگر تنها در شهر تهران و پائين آمدن سن اعتياد كه هر روزه كمتر مي شود هشداري تكان دهنده براي آينده كشور است.

5 ـ فحشاء: بنا بر آمارهاي نه چندان دقيق مقامات جمهوري اسلامي تنها در شهر تهران حدود 200 تا 300 هزار نفر وجود دارند كه خود افتخاري براي مقامات مذهبي حكومت بهمراه تأسيس خانه هاي عفاف و صدور زنان و دختران جوان ايراني به كشورهاي حاشيه اي خليج فارس است.

6 ـ بيماريهاي روحي: كه افسردگي اصطلاح عام آنست و متأسفانه گريبانگير گروه عظيمي از نسل جوان ايران گشته است.

7 ـ بيماريهاي جسمي: كه خطرناكترين آن بيماري «ايدز» است و علي رغم پنهان كاري هاي حكومت در اين زمينه، بايد در انتظار نوعي تباهي گسترده در آينده اي نه چندان دور بود.

8 ـ فرار مغزها: كه به يك اپيدمي تبديل گشته است و تنها در ماه نوامبر سال 2000 و فقط در كشور انگلستان بيشترين درخواست كنندگان پناهندگي را ايرانيان بخود اختصاص داده بودند، پديده اي همگاني كه شكل فاجعه بخود گرفته است.

9 ـ نااميدي سياسي: جبهه اي كه به گستره 70 ميليون نفر جمعيت ايران و خاصه نسل جوان آنرا بطور كامل در بر گرفته است، و بيشتر از هر چيز در چند سال اخير عملكردهاي آقاي خاتمي رئيس جمهور اسلامي را «خيانت به تمامي اميدهايشان» تلقي مي كنند و بتمامي اعتماد خود را از دست داده اند.

10 ـ حدود يك ميليون كودك خياباني و

مسائل جوانان تنها به موارد ياد شده خاتمه نمي پذيرد. اگر بپذيريم كه «هر جوان بايد آينده اي داشته باشد» و جوانان ايران نيز از آن جدا نيستند، اين سئوال پيش مي آيد كه آيا در حاليكه مشكل بزرگ جوامع مختلف جهان كه با جواني جمعيت روبرو هستند و در وهله اول مشكل اقتصادي است، آيا ايران نيز مشكل اقتصادي دارد؟ آيا كشوري كه در ظرف 24 سال گذشته تنها از درآمد نفت متجاوز از 600 ميليارد دلار برداشت كرده است و با چنين مبلغي كه مي توان حتي كشوري را از نو بنياد گذاشت، آيا كشور ما باز هم بايد دچار مشكل اقتصادي باشد؟

بي هيچگونه شبهه اي حكومت جمهوري اسلامي از بدو پيدايش خود مشغول برنامه ريزي و آينده نگري براي جوانان كشور بوده است ولي اين برنامه ريزي تنها به آينده هاي دور ارتباط خواهد داشت، چرا كه تنها در رابطه با بهشت و جهنم رفتن آنهاست كه مسئولين و دست اندركاران حكومتي مرتباً به موعظه و ارشاد كردن و مسائل ديني و از سوي ديگر رابطه آنها با يكديگر و پوشش و همه نهي از منكرها بسنده كرده اند، چرا كه هيچگونه پاسخي براي مسائل و مشكلات جامعه ندارند.

در پاسخ به مسائل جوانان و آينده سازان مملكت به قول برشت:

«به درخت ناموزون لعنت نفرستيم  زمين ناهوار را هموار كنيم».

مشكل جوانان ايران نيز بمانند تمامي ديگر مسائل و مشكلات امروز جامعه ايران در چنبره وجود حكومت جمهوري اسلامي نهفته است، ولي قدم اول در اين راه از ميان برداشتن اين حكومت با تماميت، كليت و موجوديت آنست.

با افتخار و سربلندي براي ايرانمان، با وجود سرمايه هاي انساني در داخل و خارج از ايران و ذخيره هاي زيرزميني مملكت، مشكلات امروز ايران، بي ترديد مشكلات بدون درمان نيست.

ما به آينده مملكت، نسل جوان آينده سازش و انرژي لايزال جوانانش مباهات و افتخار مي كنيم و اعتقادمان بر اينست كه ظرفيت هاي بالاي جامعه بهمراه عقل و منطق و فرار از هيجان خواهد توانست بسرعت بر مشكلات فائق آيد.

حسين لاجوردي            

رئيس انجمن پژوهشگران ايران