مصاحبه با “ادبیات و فرهنگ” درباره رخدادهای ِ سیاسی و اجتماعی اخیر ایران

نوشته شده توسط Admin در 19 آوریل 16
“مجله ادبیات و فرهنگ بر آن است تا سلسله گفتگوهایی را با کارشناسان امور سیاسی واجتماعی  به انجام برساند که دراین گفتگوها رخدادهای ِ سیاسی  و اجتماعی اخیر ایران  مورد بررسی قرار خواهد گرفت. از جایی  که گفتگوی  حضوری  با آقای  حسین لاجوردی امکان پذیر نبود از ایشان خواهش  کردم تا پاسخ های  خودشان را با پست الکترونیکی  برای  مجله ادبیات  و فرهنگ بفرستند با سپاس فراوان از همکاری ایشان متن کامل این پرسش و پاسخ را با یکدیگر مرور می نماییم.”

لینک به منبع خبر http://www.mani-poesie.de/index.jsp?aId=5733

 

سئوال ۱٫ همانطوریکه شاهد هستید این روزها فشار برقشرهای مختلف جامعه ازجمله فعالان سیاسی ومدنی، روزنامه نگاران، دانشجویان، کارگران و زنان و… افزایش یافته راست ورژیم حاکم برایران باشتاب هرچه بیشتری به اعدامها، اعتراف گیریهای تلویزیونی، اخراج استادان دانشگاه ها وسنگسار وسرکوب، ادامه می دهد بفرمایید پایه واساس ِاینگونه برخوردها چیست؟

پاسخ: طبیعت رژیم های استبدادی و صد در صد غیر مردمی اینست که هر زمان که بیشتر زیر فشارهای مردمی قرار می گیرند فشار و سرکوب نظامی – امنیتی خود را افزایش می دهند، چون همیشه ترس از این دارند که مردم و خاصه گروههای فعال اجتماعی – سیاسی با فروریختن پایه های استبداد ارکان و پایه های لرزان این حکومت ها را مورد حمله و آماج خود قرار دهند.

امروز در ایران شاهد این هستیم که این مجموعه فعالان اجتماعی – سیاسی مانند روزنامه نگاران، دانشجویان، کارگران و خاصه زنان اخراج ها، شکنجه ها و زندان ها، و اعدام و سنگسار و دیگر انواع خشونت ها را که گستردگی فراوانی پیدا کرده است را تجربه می کنند باین دلیل که ترس و وحشت رژیم به نهایت خودش رسیده است. مهمتر آنکه رژیم امروز احساس می کند که پشتوانه و حمایت خود را که بیشترینش هم از جانب اروپائیان بوده است را بتدریج دارد از دست می دهد.

 

سئوال ۲٫ چرا جمهوری اسلامی قادر به کنترل نا آرامیها به ویژه دانشجویان نیست؟

پاسخ : به نظرم دلایل گوناگونی را می توان بر شمرد برای اینکه چرا جمهوری اسلامی قادر به کنترل این ناآرامی ها نیست:

  1. عدم توان جمهوری اسلامی در برآورده کردن خواست ها و نیازهای جامعه وخاصه نسل جوان جامعه ایران .
  1. بالا رفتن سطح آگاهی های اجتماعی – سیاسی جامعه ایران.
  1. نقش رسانه ها و مهمترین آن “اینترنت” درتاثیر گذاری بر بالا بردن آگاهی در زندگی تمامی افراد بشر، که ما ایرانیان هم به سهم خود با تحولات و پیشرفت های جهان و حق وحقوقی که باید برایمان وجود داشته باشد بیشتر آشنا شده ایم.
  1. عدم اعتماد رژیم به نیروهای تحت کنترل خود و ریزش این نیروها بسوی مردم که یکی از مهمترین نکاتی است که کمتر به آن توجه شده است. این نیروها با وجودیکه امروزه تعدادی را برابر با حدود ۳ میلیون نفر تشکیل می دهند و از نظر تجهیزات نیز امکانات بسیار پیشرفته ای را در اختیار دارند ولی نه آنها اعتقاد و وابستگی به رژیم دارند و نه رژیم به آنها اطمینان می تواند داشته باشد. دلیل روشن آن اینست که اگر رژیم به نیروهای نظامی مانند ارتش اعتماد داشت هیچگاه سپاه پاسداران بوجود نمی آمد، و اگر به سپاه پاسداران می توانست اعتماد کند نیروهای بسیج شکل نمی گرفتند و بدلیل همین عدم اعتماد به نیروهای بسیج بود که نیروهای امنیتی و خلاصه نیروهای کلاه سبزها و یگان ویژه ها بوجود آمدند و درنهایت هم شاهد این هستیم که از تعدادی مزدورهای خارجی مانند فلسطینی ها، یمنی ها و متاسفانه از گروهی از افغان ها استفاده می شود و شاهد مثال آن هم ماسک و نقاب زدن باصطلاح نیروهای پلیس است که شناخته نشوند، در حالتیکه در هیچ کجای دنیا پلیسی را ندیده ایم که از مردم بترسد و روی خود را بپوشاند که این عمل حاکی ازترس و وحشت رژیم و پنهان کردن مزدوران خارجی در سرکوب مردم است (معمولاً این متهمین و مجرمین هستند که از ترس آبرو از مردم روی میپوشانند).

این بی اعتمادی رژیم نسبت به نیروهای نظامی – انتظامی خود بی دلیل نیست چرا که آنها بخوبی می دانند اکثریت قریب باتفاق این نیروها حاضر به تیراندازی به مردم نیستند و در انتظار فرصتی هستند که به مردم بپیوندند. علت اصلی آن هم اینست که این پاسداران با سازگارها و گنجی ها و رحیم صفوی هائی که هویت و ماهیت شان برای همه آشکار گشته است متفاوت می باشند و خود از مردم شده اند و مسائل و مشکلات مردم و تنفر آنها را ازاین رژیم بخوبی درک می کنند.

تمامی این عوامل باعث شده است که رژیم توان کنترل این نا آرامی ها و پاسخگوئی به این خواست ها و نیازهای به حق مردم را نداشته باشد. نمونه بارز آن و بویژه در مورد جنبش با ارزش زنان مان است، که شاهد هستیم نه تنها رژیم قادر به مقابله با آنها نیست بلکه هر روز نسل جدیدتری و گروه های سنی کمتری به این جنبش می پیوندند و این باعث افتخار و مباهات برای همگی ماست.

 

سئوال ۳٫ شما می دانید که نقض حقوق بشر در بسیاری از کشورها همچون عربستان سعودی، سودان و افغانستان و…صورت می پذیرد ولی با آنان مانند رژیم ایران برخورد نمی شود همچنین بفرمایید ارزیابی دولت ایالات متحده آمریکا و دولتمردان اروپایی در مقابل ایران چیست؟

پاسخ : معانی و مفاهیمی که ازاصطلاح حقوق بشر مستفاد می شود اگر چه مفهومی یکسان در تمامی فرهنگ ها و کتاب های لغت دارد، ولی رعایت و اجرای آن نه تنها درعربستان سعودی و سودان و افغانستان بلکه در فرانسه و آلمان و انگلستان و…، هم متفاوت است و بعنوان مثال در همین فرانسه هم که بانی و بوجود آورنده حقوق بشر است شخص من می تواند که شاهد بسیاری از این ندیده گرفتن های حقوق بشر باشد که بوده و هستم.

یادآوری این نکته لازم است که اگر چه “اعلامیه جهانی حقوق بشر” فاقد قدرت اجرائی است ولی به دنبال آن دو میثاق بین المللی “حقوق اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی” و “حقوق مدنی و سیاسی” بوجود آمدند که تمامی کشورهای عضو سازمان ملل متحد و منجمله ایران امضاء کننده آنها هستند. با توجه باینکه این میثاق ها در سال ۱۳۵۴ در ایران جنبه قانونی پیدا کرده اند و همچنان هم از سوی جمهوری اسلامی مشروط ویا رد نشده اند و به قوت خود باقی هستند، از قانون اساسی جمهوری اسلامی گرفته تا قانون مجازات اسلامی و قانون مدنی و…، تمامی ناقض تعهدات بین المللی این رژیم است.

جمهوری اسلامی از بدو تولدش تا کنون یکی از بالاترین رکوردهای نقض حقوق بشر و جنایت علیه بشریت را داشته است، از اعدام ها و کشتار فاجعه بار سال  ۱۳۶۷، از اعدام های مخالفین انقلاب و جنگ، از کلید بهشت ساختن – که آقای خاتمی به عنوان رئیس تبلیغات جنگ بالاترین تعداد این کلید های مرگ را به گردن بچه های کم سن وسال و بیگناه انداخت، از عدم رسیدگی به نیازها ی معلولان جنگ، زندانی و شکنجه کردن گروههای گسترده مخالفین و….

ولی بحث اصلی اینجاست که با وجود نقض همیشگی حقوق بشردر ایران چرا اینهمه ناهماهنگی در محکوم کردن جمهوری اسلامی وجود داشته و دارد و واقعا چرا در زمانهای متفاوت برخورد غربی ها به نقض حقوق بشر در ایران پر رنگ تر و یا کم رنگ تر بوده است؟ آیا جز اینست که آنها تنها و تنها به منافع اقتصادی و قراردادهای تجارتی خود فکر کرده اند و رژیم جمهوری اسلامی هم هر آنچه بیشتر در جهت سرکوب مردم با حمایت اقتصادی آنها قدم برداشته است؟ آیا واقعا می توان در انتظار رعایت حقوق بشر بود قبل از اینکه ما دست روی زانوهای خود بگذاریم و باور داشته باشیم که برای حق و حقوق مان، خودمان می توانیم اقدام کنیم؟

سئوال ۴٫ چنین به نظر می رسد که درآینده ای نزدیک ازسوی ایالات متحده ی امریکا، سپاه پاسداران درلیست بلند بالای ِ تروریستها قرار گیرد اگر این تصمیم عملی شود عکس العمل رژیم در داخل و خارج ازکشورچه خواهد بود؟

پاسخ : بنظرم می رسد بیشتر از هر چیز شایعه ایجاد شده در مورد قرار گرفتن سپاه پاسداران در لیست تروریست ها تاییدی است بر تمامی آگاهی های موجود و شواهد و مدارک در رابطه با عملیات تروریستی علیه ایرانیان و منافع دیگرکشورهای جهان.

ولی تصور من بر اینست که این امر به راحتی انجام پذیر نباشد چرا که امروز سپاه پاسداران آئینه تمام و کمال رژیم است. سپاه امروز دیگر کمیته های اول انقلاب نیست. سپاه پاسداران امروز تمامی ارکان اصلی کشور را در اختیار دارد و مهمتر آنکه بالاترین میزان اسلحه، وزارت نفت و تمامی ارگان های مهم اقتصادی – سیاسی در اختیار سپاه است که اگر در لیست تروریست ها قرار داده شود بیشتر از همه بمنافع اقتصادی کشورهای غربی که در تمامی معاملات و قراردادها طرف سپاه هستند ضربه وارد خواهد کرد و در اصل معنی آن اینست که جمهوری اسلامی مورد تحریم همه جانبه قرار گیرد، حال این سئوال مطرح است که این کشور ها خود را آماده این کرده اند که حتی برای مدتی کوتاه از این منافع فراوان صرفنظر نمایند ؟

 

سئوال ۵٫ درخارج کشور شایعه شده که ماموران جمهوری اسلامی با افراد حزب توده، چریکهای فدایی خلق ( اکثریت) و مشروطه خواهان ِ حامی جمهوری اسلامی در اروپا تماس گرفته اند و این سازمانها چنین که گفته می شود قرار است در صورت قرار گرفتن سپاه پاسداران در لیست تروریستها از سوی آمریکا و بروز درگیری نظامی به یاری و دستگیری از رژیم مردم ستیز حاکم بپردازند. همانطوریکه خودتان می دانید هیچ ایران ِآگاه از حمله نظامی آمریکا به ایران پشتیبانی به عمل نیاورده و نخواهد آورد بفرمایید تصمیم آنها بیشتر نمایانگر چه چیزی است. آیا این نیروها را با سابقه ی تاریخی که آنها دارند می شود جزیی ازاپوزیسیون خارج کشور به حساب آورد؟

پاسخ : به نظرم می رسد شما سه سئوال را در یک سئوال جای داده اید و من با اجازه شما آنها را جدا جدا پاسخ می دهم.

  1. در مورد حزب توده، اکثریت و مشروطه خواهان حامی جمهوری اسلامی، فکر می کنم بعضی از شایعه ها هست که در روانشناسی گفته میشود “حقایقی که بدلیل ملاحظاتی مانند ترس از واکنشهای مردم در مرحله اول بصورت شایعه رواج داده می شود”. در این زمینه هم سابقه و تجربه ما از این سازمان ها و احزاب و افراد منتسب به آنها جز این نبوده است و تصورم اینست که اگر روزی بخواهند یک ارزیابی سیاسی از این دوران تهیه کنند بطور قطع و یقین این مجموعه را بعنوان “فرصت طلب های خائن به باور های مردم” معرفی خواهند کرد.

 

  1. در مورد حمله نظامی به ایران هما نگونه که نوشته اید تصور نمی کنم هیچ ایرانی که دارای عقل سالمی باشد از آن پشتیبانی کند ولی متاسفانه از سوئی دیگر ما شاهد یک سری واکنش های عصبی خاصه در میان جوانان در ایران هستیم که بدلیل عملکرد رژیم آنقدر به تنگ آمده اند که بگویند حتی اگر با حمله نظامی هم بتوانند از شر این رژیم آسوده شوند، حمله نظامی را ترجیح خواهند داد، ولی هیچگاه و در هیچ صورتی نباید فراموش کنیم که در کوله پشتی هیچ سرباز خارجی آزادی و دموکراسی برای مردم ایران حمل نخواهد شد.

 

  1. اینکه آیا می شود حزب توده و اکثریت و مشروطه خواهان حامی جمهوری اسلامی را جزء اپوزیسیون به حساب آورد، نخست خود بر انگیزاننده سئوال دیگری است که “اپوزیسیون” کیست و چیست ؟، صادقانه بشما بگویم من با وجودیکه تمامی زندگیم در این راه گذاشته شده است که حقارت وجود جمهوری اسلامی بر سرم نباشد و شبانه روزم باین امر اختصاص داشته و دارد در مقابل این سئوال نمی دانم امروز معنی و مفهوم اپوزیسیون چیست ؟ چرا که مرزهای آن بشدت مخدوش است، اجازه بدهید این مقوله را نیز به زمان و بحث دیگری محول کنیم که امروز یکی و شاید بزرگترین مسئله در خارج از ایران است و نیازمند یک بررسی بسیار عمیق است.

سئوال ۶٫ بفرمایید آیا به جز نامه محمد منتظری قبل ازنسل کشی ِ خونبار و فراموش نشدنی ۶۷ به خمینی نامه و یا پیام دیگری ازطرف شخص و یا گروهی برای جلوگیری از این جنایت به او نوشته شده بود ؟ و چرا او از در خواست منتظری سر باز زد و او را ازجانشینی خودش خلع کرد؟

پاسخ : من اطلاع زیادی در این زمینه ندارم، این مطلب را باید از وابستگان و دست اندر کاران رژیم که امروز در خارج از کشور هستند و نقش “اپوزیسیون” را بازی می کنند سئوال کرد که البته آنها هم بلافاصله بشما خواهند گفت که در آن زمان در مقام دیگری بودند و هرگز از این مقوله هیچ خبری نداشتند .

این کم حافظه های مصلحتی، امروز هم صاحب عنوان های”استاد” و “پژوهشگر” و….، در دانشگاه های “هاروارد” و “ام آی تی” و…، هستند ، استادان و پژوهشگرانی که اکثرا الفبای انگلیسی را نیز نمی دانند.

ولی در نهایت نباید هم در انتظار پاسخگوئی این جماعت در خارج از کشور بود چرا که آنها وظیفه مهمتری را بر عهده دارند که این وظیفه زیر سئوال نرفتن کل رژیم، آقای خمینی و قانون اساسی آنست.

لازم به تذکر است که من امروز رژیم را بمانند همان روزهای بحرانی سالهای ۶۰ می بینم، چون امروز هم رژیم در گوشه دیوار قرار گرفته و هم بشدت وحشی شده است.

 

سئوال ۷٫ شما می دانید که جمهوری اسلامی سالهاست دولتمردان ِ اروپایی و آمریکایی را در رابطه با پرونده هسته ای به بازی گرفته است این وضع تا چه وقت می تواند ادامه داشته باشد واگر تصمیم جدی تری از سوی کشورهای غربی علیه جمهوری اسلامی گرفته شود کدام کشورها بیشترین نقش را بازی خواهند کرد؟

پاسخ : اگر فرض را بر آن بگذاریم که انرژی هسته ای تمامی آن چیزی است که غرب بهانه کرده است و در تمامی جهات بر آن فشار وارد می کند، من بر این باور هستم که این مسئله خیلی بیشتر از این به درازا نخواهد کشید، و مسئله اصلی غرب با جمهوری اسلامی در اصل بحث تروریسم و حمایت از تروریسم، دست داشتن در نا آرامی های منطقه و ایجاد کمر بند سبز شیعی از لبنان، کابل و تهران و بغداد است که بطور قطع نمی تواند مورد قبول غرب و کشور های مسلمان سنی مذهب در منطقه واقع شود.

از دیگر سو اینکه از میان برداشتن رژیم جمهوری اسلامی از سوی امریکا امروز به یک مسئله حیثیتی برای جمهوری خواهان آمریکا بدل گشته است چرا که حل مسئله عراق و افغانستان و فلسطین و اسرائیل در گرو آنست.

در اینکه در صورت حمله نظامی کدام کشورها بهمراه آمریکا بیشترین نقش را خواهند داشت، باید در حال حاضر فرانسه،انگلستان، آلمان و تمامی کشورهای منطقه را در رده اول و بشرط وعده های چرب و نرم به روسیه و آزاد کردن محموله های تجارتی چین، آنها را هم در رده های بعدی باید دانست.

 

سئوال ۸٫ به تازگی معاون سیاسی وزارت کشور علیرضا افشار از احزاب داخل کشور خواسته است که اتحاد ملی و انسجام اسلامی را سرلوحه کار خودشان قرار دهند همچنین خواستار جای گزین کردن گفتمان خدمت به جای گفتمان قدرت شده است آیا این تاکتیک جدید و یا بهتر به گویم حرکت فرار به جلو ترس و نوعی عقب نشینی در مقابل خواسته های مردمی نیست این را چگونه تفسیر می کنید؟

پاسخ : رژیم جمهوری اسلامی همیشه این تاکتیک را داشته است. به دوران جنگ ۸ ساله نگاه کنید که هر گاه که رژیم خود را در آستانه شکست کامل می دید به سرود های ملی و میهنی و بخصوص سرود “ای ایران” پناه می برد و در انتخابات فرمایشی خود نیز هر زمان که بخواهند بیشتر مردم را پای صندوق های رای بیاورند که باز هم باین وسیله با حامیان غربی خود معامله کنند “دوباره می سازمت وطن” و سرود “ای ایران” را مرتبا پخش می کنند و زمانیکه نیاز ندارند بازهم به ماهیت اصلی خود باز می گردند.امیدوارم مردم ما بیشتر از این هوشیار باشند و درک کنند و بدانند که رژیم جمهوری اسلامی خوب و بد ندارد و باید مسئله اصلی تمامی ما نبودن این رژیم در تمامیت، کلیت و موجودیت آن باشد.

 

سئوال ۹ آیندهء رژیم جمهوری اسلامی را چگونه می بینید وچرا پس از گذشت سالها پراکند گی، نیروهای اپوزیسیون درخارج از کشورهنوز ازیک همبستگی فرا گیرو سرنوشت ساز برخوردار نیستند آیا می توان نیروهایی که با جمهوری اسلامی مرزبندی کامل دارند را دور یک میز جمع آوری کرد اگر شدنی است بفرمایید چگونه و از کجا بایستی آغاز کرد؟ و یا اینکه این آرزویی محال است و باید برای همیشه به دست فراموشی سپرده شود؟

پاسخ : این همان سئوالی است که در بالا هم به آن اشاره کردم که بماند تا زمان مناسب دیگری و نه خیلی دور، چرا که اگر پاسخ کلی و بدون بررسی باشد کمکی به حل مسئله نخواهد کرد ولی اگر “اپوزیسیون” بطور کامل و در زمان و مکان مورد بررسی و تحلیل واقع شود شاید بتوان همراه با پاسخ های دقیق تر به راه حل های عملی تری نیز دست یافت.

ولی در پاسخی کوتاه باید بگویم که بطور قطع و یقین می شود اپوزیسیونی را که مرز بندی کامل و مشخصی با رژیم داشته باشد به شرط اینکه قبول کنند که هیچگونه پیش فرضی را برای یکدیگر در نظر نگیرند و بدون در نظر گرفتن “من” و با قبول “ما” پشت یک میز بنشینند و بپذیرند که قبل از اینکه بخواهند “دموکراسی” را به ایران ببرند آن را در اطراف همان میز رعایت کنند، تصور می کنم این آرزوی محالی نباشد و تحقق این آرزو علی رغم این زمان طولانی نه “دیر” و نه “غیر ممکن” است، و اگر قبول کنیم که تنها من نیستم  و ما هستیم بدون تردید قادر بانجام هر مهمی می باشیم و خاصه نجات ایران از این حقارت.

 

سئوال آخر. به عنوان آخرین سؤال به عنوان یک کارشناس با سابقه ی فرهنگی وسیاسی، چه پیامی برای ایرانیان درغربت به ویژه نیروهای اپوزیسون، هنرمندان، نویسندگان وشاعران دارید؟

پاسخ : خودمان را دست کم نگیریم، تنها چیزی که بچه های ایران از ما نمی خواهند و نمی پذیرند این پراکندگی ما در طی سالهای گذشته و فاجعه بار جمهوری اسلامی است.

به فکر اولین و دومین و پنجمین پست و مقام در آینده ایران نباشیم، دوهزارمین پست هم بمراتب سرافرازی و افتخار بیشتری از این غربت و از آن حقارت دارد.

در یکی از نوشته های اخیرم گفتم که شرایط بسیار مشکل است ولی ما هم یک روزی به مانند تمامی جوامع آزاد و پیشرفته، این دوران نابسامانی را پشت سر خواهیم گذاشت و راهی نیست جز قدم گذاشتن عده ای در این گذرگاه ناهموار و خطر آفرین و گرداب بلا. فراموش نکنیم که تنها یک راه وجود دارد و آن هم دست گذاشتن روی زانوهای خودمان است. به خودمان باور داشته باشیم، به قدرت خودمان اعتقاد داشته باشیم و با صداقت قدم برداریم و یادمان باشد در آنروز هم مثل تمامی تجربه های تاریخ معاصرمان مردم ایران به حمایت برخواهند خاست و دیگر در خانه ها نخواهند ماند.

 

حسین لاجوردی

لندن ۱۸ شهریور ۱۳۸۶ – ۹ سپتامبر ۲۰۰۷

لینک به منبع خبر http://www.mani-poesie.de/index.jsp?aId=5733