پی آمدهای بیست و پنج سال انقلاب – افتتاحیه کنفرانس

نوشته شده توسط Admin در 20 دسامبر 03

افتتاحیه کنفرانس

 

۱ اسفند ۱۳۸۲-  ۲۰ فوریه ۲۰۰۴

 

متن افتتاحیه کنفرانس برنامه کنفرانس گزارش کنفرانس

 

تاریخ  هر ملتی نمایانگر فراز و نشیب های فراوانی است که مجموعه آن تجربه ای گرانبهاست و همین تجربه هاست که ساختار اجتماعی، سیاسی و مشی حکومتی هر جامعه ای را پدید می آورد. اینکه فراز آن در چه زمان و نشیبش در چه وقتی اتفاق افتاده است را بی تردید مورخین و تاریخ نویسان عهده دار گشته اند، آنچه بر عهده ما و در وظیفه نسل های آینده است اینست که در مسیر ساختن فردای ایران، اشتباهات تلخ گذشته تکرار نگردد.

 

صد سال از خواست های آزادیخواهانه مردم ایران می گذرد، دقیقا در همان سال ها که ایران در حدود ۸ میلیون نفر جمعیت داشت، جمعیتی که نیمی از آن روستانشین، یک چهارم دیگرش عشایری و صحرانشین و تنها نزدیک به یک چهارم باقیمانده اش در شهرها زندگی می کردند، در آنزمان که ویژه گی های جامعه مدرن در ایران آنروز هیچگونه جائی نداشت و ۹ نفر از هر ۱۵ نفر در بیسوادی مطلق بسر می بردند، دموکراسی و مردمسالاری، آموزش و پرورش و بهداشت و درمان با مفاهیم امروزی وجود خارجی نداشت. همان مردم و با همان شیوه زیست ابتدائی خود بدلیل ظلم و جور بی حد حکومت های فاسد و خودکامه بفریاد آمده و آمال و آرزوهایشان که همان اصول و آمال مشروطیت بود در قالب امنیت، آزادی، استقلال و دادگستری تبلور یافته بود.

 

از آنزمان تاکنون ما یک قرن را پشت سر گذاشته ایم، یک قرنی که روزها و ماه ها و سالهای صد ساله اش با مبارزات خونین، با زندان و سیاه چال، با اعدام و شکنجه های قرون وسطائی، با زبان بریدن ها و دست بریدن ها و انواع خشونت ها مواجه بوده است.

 

دوران ۲۵ سال گذشته را بی تردید باید دوران سیاهی و ننگ و حقارت و بی اعتباری در سطوح بین المللی دانست، دورانی که ایرانیان یکی از سخت‌ ترین ادوار تاریخی خود را می گذرانند، سالهائی که مردم ایران دچار کابوس گشته اند و همه چیز در مقابلشان سیاه و تاریک است. ولی به راستی این ناکامی تاریخی از کجا ناشی شده است، تقصیر از کجاست و مقصر کیست:

 

  • آیا همچنان می توانیم بمانند همیشه «دست خارجی» را عامل تمامی این ناکامی ها بدانیم و یا بهانه های متقاوت و متعدد دیگرا را؟
  • آیا زمان آن نرسیده است که بخودمان بیائیم و صادقانه تقصیر را از خودمان بدانیم؟
  • آیا هیجان زدگی ما نبوده است که در زمان های مختلف بسرعت عاشق و با سرعت بیشتری فارغ گشته ایم؟
  • آیا در روزهای عاشقی و اوج هیجان زدگی این ما نبودیم که بدون کوچکترین فکر و تأملی همه چیز را در کف با اقتدار حاکم قرار دادیم، همه مسئولیت ها را به عهده اش گذاشتیم و خود را از هر مسئولیتی مبرا دانستیم؟
  • آیا ساده لوحی، زودباوری و هیجان زدگی ما نبود که به رضاشاه آن قدر قدرت داد که نه تنها تمامی امور روزمره و دقیقه به دقیقه مملکت را به تنهائی داشته باشد، بلکه از او خواستیم که «حالا که تو همه چیز به مردم داده ای، لطفی بکن و برای اینکه آخرت مردم نیز تأمین شود، دینی و شریعتی هم از خود وضع کن که مردم در آن دنیا هم آسوده خاطر باشند؟
  • آیا این ما نبودیم که ارتش پنجم جهان و دروازه های تمدن بزرگ را باور کردیم و پیشاپیش و قبل ازنام ملت نام شاه را قرار دادیم؟
  • آیا ما نبودیم که پول نفت و آب و برق و اتوبوس مجانی و عکس امام را در ماه دیدیم؟
  • آیا ما نبودیم که از مرد و زن و بچه و جوان و پیر بدنبال جامعه مدنی، حکومت قانون و مردمسالاری و دولت مقتدر به راه افتادیم؟
  • آیا ما نبودیم که پس از شعار «لبیک با خمینی»، بدنبال شعار «ایران برای تمامی ایرانیان» سینه زدیم؟
  • آیا ما نبودیم که یکبار، با لبخند هیجان زده شدیم و همه خواست هایمان را در همان لبخند انجام شده یافتیم و یکبار دیگر هم با گریه آقای خاتمی دچار تأثر و رحم و عطوفت و دلسوختگی شدیم؟

 

امروز اولین قدم های بدون هیجان را در حال تمرین کردن هستیم، نمایندگان تحصن می کنند، مردم حمایت نمی کنند، مردم را تشویق به رأی دادن می کنند، مردم شعار تحریم سر می دهند و… وظیفه ما چیست؟ وظیفه روشنفکران و رهبران سیاسی جامعه کدام است؟ اگر قادر نیستیم راهبر باشیم و در جهت پیشرفت جامعه راه حل های ملموس ارائه کنیم، حداقل ننگ گماشتگی رژیم و بار سنگین آنرا از روی دوشمان برداریم.

 

امروز باور ما بر اینست که تا هنوز هم دیر نشده و رژیم جمهوری اسلامی برای یک روز بیشتر در قدرت ماندن تمامی ایران را به ثمن بخس بفروش نرسانده است، باید بتوانیم در«باقی ماندن ایران» دست بدست هم بدهیم، شاه بازی و جمهوری طلبی و تقسیم پست های آن چنانی، هر روز بیشتر از روز پیش و به مانند ۲۵ سال پیش ما را از داشتن ایران مان محروم می کند. اگر به پابرجائی و ماندگاری میهن امان پای بندیم، بخود آئیم که فردا بسیار دیر است. به بحران ایجاد شده بیندیشیم و به سوی یک اتحاد واقعی برای رهائی کشورمان گام برداریم. فرزندان ایران ما را صدا کرده اند.

 

حسین لاجوردی

رئیس انجمن پژوهشگران ایران