سالگرد انقلاب – بهمن ۱۳۸۳

نوشته شده توسط admin در 17 آوریل 16

شماره:       ۱۵۷/ب/۲۸۶

تاریخ:        ۲۰ بهمن ۱۳۸۳

۸ فوریه ۲۰۰۵

 

 

بیست و پنج سال پس از حاکمیت جمهوری اسلامی

 به عمق جامعه ایران نگاه کنیم و به آینده ایران بیاندیشیم

 

 روی سخن با آن دو میلیون نفری است که امسال پا به بیست و ششمین سال زندگی خود میگذارند، به آنهائیست که دراین سالها تمامی تلاش خود را کرده اند و در جائی قرار گرفته اند که باید زندگی خانوادگی، هویت اجتماعی و آینده شغلی خود را پایه بگذارند.

تاکید به آن متجاوز از سی و دو میلیون نفری است که کمتر از بیست و پنج سال دارند که به سرنوشت این بیست و شش ساله ها نگاه کنند و به نیمه دیگری از جمعیت کشور است که این سنین را پشت سر گذاشته اند تا آنها را نیز به فکر کردن وانهد.

بچه های انقلاب در هر انقلابی بدلیل اینکه در زمان تغییرات اجتماعی که انقلاب نام میگیرد زاده میشوند، همیشه بیشتر از دیگران مورد توجه هستند، همیشه از آنان یاد میشود، آنان را سرفصل های تقویم تاریخ میدانند، به آنان جایزه های مختلف داده میشود، به امکانات و بورس های تحصیلی و شغلی دسترسی پیدا میکنند، برای رسیدن به درجات بالاتر و بیشتر مورد لطف حکومت های انقلابی قرار می گیرند و دلایل آن هم بسیار روشن است، چرا که همیشه تاریخ و زمان تولد آنها مصادف با روزهای انقلاب است. جمهوری اسلامی نیز از آنجائیکه حکومتی انقلابی و بسیار پای بند قوانین انقلاب است، در این زمینه تلاش فراوان داشته است:

  • در هر ۵۲ ثانیه یکنفررا روانه زندان میکند
  • بیشتر از یکصدهزار زندانی مازاد بر ظرفیت در کشور وجود دارد
  • بیشترین زندانی ها بین ۱۹ تا ۳۲ سال دارند
  • بیشتر از سیصد  عنوان جرم در جمهوری اسلامی وجود دارد که منجر به زندان میگردد
  • تنها در سال ۱۳۸۲ بیشتر از هفت میلیون و دوازده هزار جرم در ایران صورت گرفته است
  • ایران بزرگترین زندان روزنامه نگاران گشته است
  • بنا به گفتۀ رئیس سازمان زندان ها ساختن زندان های جدیدبیشترین اولویت را دارد سعید مرتضوی ، دادستان عمومی و انقلاب تهران، اظهار می دارد که “زندان های ایران افتخار آمیز است” .  بی تردید چنین است! چرا که در هیچ کشوری در دنیا دادستان کشور قادر نیست در زندان شخصاً و بدون محاکمه، یک انسان  را بقتل برساند

جوانان، زنان و مردان با ارزش ایران،

بی هیچگونه تردیدی لیاقت های ما بیشتر از آنست که چنین حکومتی در ایران وجود داشته باشد و بر ما حکومت کند، حکومتی که در کارنامه اش متجاوز از یک میلیون کشته و معلول جنگ و اعدام  و قتل های خودسرانه است. حکومتی که در آن ۱۴ میلیون نفر و یا  به عبارتی روشن تر از هر پنج نفر یک نفر درگیر فاجعه اعتیاد  هستند ، حکومتی که در آن اکثریتی از جامعه به بیماریهای روانی دچار گشته اند، حکومتی که با وجود نزدیک به ۶۰۰ میلیارد دلار تنها از درآمد نفت در بیست و پنج سال گذشته، نیمی بیشتر از جمعیت ایران در فقر و در صد بسیار بالایی از آنان درفقر مطلق بسر می برند، حکومتی که بوسیلۀ   ُعما لش زمینۀ حراج و فروش دختران و زنان ایرانی را در شیخ نشین ها فراهم می آورد، حکومتی که شاهد آنست که دختران ایرانی پس از فروش تنها در عرض یک روز مورد تجاوز ۶۰ تا ۷۰ نفر قرار می گیرند، حکومتی که بیشتر از ۷۵ درصد بیکارانش را جوانان کمتر از ۳۰ ساله ها  تشکیل می دهند که – امید و آینده ایران هستند– حکومتی که تا دو سال دیگر از هر دو نفر جوان تحصیل کرده کشوریکنفرشان بیکار خواهد بود.

 

در مقابل چنین حکومتی چه

 وظیفه ای در مقابل ماست؟

 

جوانان، زنان و مردان با ارزش ایران،

 تصور می کنید همچنان و بازهم باید تحمل کرد؟ تحمل بی هویتی، بی اعتباری و برچسب تروریسم بین المللی را؟  آیا هنوز هم باید در انتظار ترفند دیگری از سوی حکومت بود و این بار پس از آخرین شعبده بازی هشت ساله اصلاحات در انتظار بازی دیگری برای انتخابات آینده و بازهم کسب مشروعیت؟ فراموش نکنیم که سازمان های بین المللی و کشورهای جهان نیز به خواست آزادیخواهانۀ مردم ایران گوش فرا داده اند.

هموطن، ما در مرحله ای بسیار حساس و سرنوشت ساز قرار گرفته ایم و هویت انسانی و ایرانی مان در خطر قرار گرفته است، برای اینکه یکبار دیگر به “خود فریبی” دچار نشویم نیازمند قدم گذاشتن در یک تفکر و عمل منطقی و آینده نگر هستیم.

 

اقدام اولیه و قدم نخست،

 اثبات عدم مشروعیت رژیم اسلامی

 در تمامیت ، کلیت و موجودیت آن در انظار بین المللی است

 که فقط و فقط  با شرکت نکردن

در انتخابات نمایشی سال ۱۳۸۴ برداشته خواهد شد.

 

با اعتقاد به امروز و آینده ایران

انجمن پژوهشگران ایران