دکتر حسین لاجوردی
نوشته شده توسط Admin در 19 آوریل 16
دکتر حسین لاجوردی رئیس انجمن پژوهشگران ایران hosseinladjevardi [at] aciiran [.] com English |
|||||||||||||||||||||||||||
خرید کتابهای دکتر حسین لاجوردی:دلم شور می زند
پارلمان فکری http://parlemanfekri.com/index.html
هر دو کتاب از طریق آمازون، سایت بالا و تماس با انجمن پژوهشگران ایران قابل خرید می باشند
کتابی از دکتر حسین لاجوردی انتشارات انجمن پژوهشگران ایران Association des Chercheurs Iraniens Publications ISBN 978-0-9566168-0-7
facebook.com/hladjevardi
… خودمان را دست کم نگیریم، تنها چیزی که بچه های ایران از ما نمی خواهند و نمی پذیرند این پراکندگی ما در طی سالهای گذشته و فاجعه بار جمهوری اسلامی است. به فکر اولین و دومین و پنجمین پست و مقام در آینده ایران نباشیم، دوهزارمین پست هم بمراتب سرافرازی و افتخار بیشتری از این غربت و از آن حقارت دارد. در یکی از نوشته های اخیرم گفتم که شرایط بسیار مشکل است ولی ما هم یک روزی به مانند تمامی جوامع آزاد و پیشرفته، این دوران نابسامانی را پشت سر خواهیم گذاشت و راهی نیست جز قدم گذاشتن عده ای در این گذرگاه ناهموار و خطر آفرین و گرداب بلا. فراموش نکنیم که تنها یک راه وجود دارد و آن هم دست گذاشتن روی زانوهای خودمان است. به خودمان باور داشته باشیم، به قدرت خودمان اعتقاد داشته باشیم و با صداقت قدم برداریم و یادمان باشد در آنروز هم مثل تمامی تجربه های تاریخ معاصرمان مردم ایران به حمایت برخواهند خاست و دیگر در خانه ها نخواهند ماند.
رویدادهای چند ساله اخیر در خلیج فارس و کشورهای منطقه و پیوند حیاتی این رویدادها با سرنوشت ایران، انجمن پژوهشگران ایران را بر آن داشت که تاریخ، حال و آینده این مهم را، به مانند دیگر مسائل حاد کشور، مورد بررسی همه جانبه قرار دهد. به همین دلیل از صاحبنظران و دانشمندان ایرانی که در این زمینه دانش و تخصص لازم را دارند خواست تا تاریخچه خلیج فارس، حدود وابستگی آن به ایران و هم چنین مسائل مطرح شده در حال حاضر و نگرش آن برای آینده را در سمیناری مورد بررسی و ارزیابی قرار دهند. کتاب حاضر، حاوی نقطه نظرهای مطرح شده در این سمینار می باشد.
… کتاب حاضر مجموعه ایست از تفکرات و عقاید متفاوت و گاه متضاد از شخصیت ها و مسئولین سازمان ها و احزاب امروز ایران که همچنان با تمام توان خود به امروز و آینده ایران می اندیشند و لحظه به لحظه و با امید فراوان آنچه را که سالها هدف اصلی خود قرار داده بودند یعنی آزادی و استقلال ایران را پی گیری و تعقیب می نمایند. …هدف از این گردهم آئی که در موقعیتی حساس در تاریخ منطقه و کشورمان انجام شد، رسیدن به پاسخی واقعی و عملی بود که ایرانیان در داخل و خارج از کشور همواره به جستجوی آن بوده اند...
… ما مجموعه انسان هایی که با افکار و عقاید متفاوت و ادیان و مذاهب مختلف، در گوشه و کنار این سرزمین مشغول به زندگی هستیم و ایرانی نامیده می شویم، دارای اعتقادات فراوانی هستیم که، افتخار و هم بستگی و موجودیت ایران در سرلوحه آن است. در ایرانی که محل زندگی و سکنای ما ایرانیانست، هیچ ایرانی به لحاظ دین و مذهب، زبان و محل زندگی و روشنی و تیرگی پوست بر دیگری امتیاز و رجحان ندارد و ایرانی تر از آن دیگری نیست …
… اگر عمیق تر بنگریم، هویت ایرانی، هویت ملی، هویت قومی و هویت مذهبی ما در سرزمینی که زندگی می کنیم در دو دهه اخیر دچار مشکلات بیشتری نیز شده است که قسمت اعظم آن مسائل ایدئولوژیک مذهبی و بقیه بی تفاوتی حاکمیت نظام جمهوری اسلامی به آینده ایران است. چرا که اگر کوچکترین نگرانی نسبت به حفظ و یکپارچگی این سرزمین احساس می شد، در نگرش به مسائل و مشکلات اجتماعی ـ سیاسی و برای ایرانیان نقاط مختلف ایران برخورد دیگرگونه ای وجود می داشت… … آیا می پذیریم تمامی ما که در گوشه گوشه این سرزمین زندگی می کنیم و در ایرانی که محل زندگی و سکنای ما ایرانیانست، هیچ ایرانی به لحاظ دین و مذهب، زبان و محل زندگی و روشنی و تیرگی پوست بر دیگری امتیاز و رجحان ندارد و ایرانی تر از آن دیگری نیست. فراموش نکنیم که اگر تمام مدت فقط در این زمینه حرف بزنیم ولی نتوانیم بدانها واقعیت ببخشیم، شعاری بیش نخواهند بود و روز به روز هم مسائل و مشکلاتمان بیشتر می شود. مسائل اصلی چیست؟ شاید بتوان با طرح چند سئوال زمینه فکری بیشتری را بوجود آورد …
… راه نجات ایران فرار از شعار و پناه آوردن به شعور است. ما ایرانیان خود را نه در حقیقت وجودی خود که در رویاهای خود مجسم می کنیم، اصل مهم اینست که زندگی ما در واقعیت امروز نهفته است. ما چاره ای جز این نداریم که کمی بخود بیائیم و همه چیز را از چشم این و آن نبینیم. از خود گله کنیم که اینهمه ساده اندیش بوده و هستیم و با اینهمه بی اعتباری بین المللی که بناحق برایمان بوجود آمده است، همچنان بدان ادامه می دهیم … … واقعیت و حقیقت نهفته در زیر پوشش ابرهای بغض و حسد و کینه و دشمنی های بی پایه و اساس و بیشتر احساسی اگر روزی چهره بنماید، بی تردید آنروز، روز آزادی و سربلندی و افتخار در تاریخ کشورمان خواهد بود، آنروز، روزیست که باید ورق زرین دیگری بر تاریخ کهنسال و هویت ملی ایرانیان اضافه کرد و آنروز روزیست که ایرانیان به هیچ فرد، گروه، سازمان و حزبی که بخواهد به ویرانی بنیان های اجتماعی ما بپردازد و یا با وابستگی باین و یا آن قدرت، مانع حرکت های سازنده شود اجازه ظهور و بروز نخواهند داد. با امید به آنروز که دور نخواهد بود…
|
سلام اقای دکتر
من یک فرد عادی هستم واز شما میخوام این جریان وروند را با زبان شیوا وروشن توضیح بدید شاید یک عده ای بیشتر اگاه بشن ممنون
عده ای به حساب روشنفکر تحلیل میکنن به جزییات میپردازن ومن بی اطلاع را گمراه میکنن موضوع انقلاب ایران صرفنظر از شرایط اجتماعی ودول خارجی این مسلیه خیلی ساده هست ، بیش از صد سال پیش که با ضعیف شدن عثمانی ترکیه راه رفت وامد ایرانیان به اروپا باز شد تا جایی که علاوه بر روشنفکران ومدرنیته خواهان مظفرالدین شاه قاجار هم اروپا را دید ،در نتیجه در جامعه ایران مدرنیته خواهان وروشنفکران شاه را قانع کردن که سلطنت را مشروطه کنن وتشکیل مجلس ودادکستری ومدارس نوین وخیلی چیزهای دگه تاسیس کردن ، وقتی روحانیون فهمیدن اگر مردم شریک قدرت بشن وشاه اختیاراتش کم بشه اینا قافیه را باختن درنتیجه اینا هم ساز مشروعه را زدن ولی مظفرالدین شاه قبول نکرد ومشروطه خواهان برای اینکه روحانیون زیاد سد راه نشن یک مقداری هم امتیاز دادند ، از اینجا دعوای مشروطه ومشروعه خواهان شروع شد وبه محض اینکه محمد علی شاه روی کار امد ، مشروعه خواهان با تحریک مردم گمراه ودول خارجی همان روسیه مجلس را توسط شاه به توپ بستن وعده ای مشروطه خواهان در مجلس کشته وباقیشان را هم بردن باغ شاه اعدام کردن ، اون زمان شیخ فضل الاه نوری پرچم دار مشروعه بود ، مدتی بعد جریان مصدق پیش امد ویک بار دیگر مشروطه خواهان خیز برداشتن ولی بنا به اشتباهات نا خواسته مصدق از قبل تند روی در رابطه با زود ملی کردن نفت ورفاقت با ایت الاه کاشانی یک بار دیگر مشروعه خواهان به سر کردگی کاشانی وبیتفاوتی شاه مشروطه شکست خورد وآمد زمان انقلاب که شاه دید وضع به صورتی که نمیشه مملکت را نگه داره بختیار را نخست وزیر کرد که در واقع مشروطه خواه بود ولی اشکال اینجا بود که دیر شده بود واز طرفی با نگفتن واقعیت هاوتقیه که روحانیون چه به سر دارن ، یک بار دیگر مشروطه شکست ومشروعه خواهان پیروز وآرام آرام نظرشان را به خورد مردم دادند ، باید بدانیم علت عدم پیروزی مشروطه که یک حکومت دلخواه همه هست تا کنون شکست خورده به دلیل جنگ مشروعه در سایه با مشروطه خواهان بوده ، حالا که نتیجه مشروعه را هم دیدیم ، برای ازادی مردم این دو دعوای قدیمی هر دو باید کنار بروند هم مشروعه وهم مشروطه .باید حکومت جمهوری آنهم از نوع ملی گرایان وازاد روی کار بیاد ،تا تاریخ در اینده چه بشود ولی هر چه بلا سر مان امده ناشی دعوای مشروطه ومشروعه آمده