دکتر حسین لاجوردی

نوشته شده توسط Admin در 19 آوریل 16
Hossein Ladjevardi page

دکتر حسين لاجوردی

رئيس انجمن پژوهشگران ايران

hosseinladjevardi [at] aciiran [.] com

English

خرید کتابهای دکتر حسین لاجوردی:دلم شور می زند

پارلمان فکری

http://parlemanfekri.com/index.html

 

هر دو کتاب از طریق آمازون، سایت بالا و تماس با انجمن پژوهشگران ایران قابل خرید می باشند

قابل خرید از: آمازون (اروپا) آمازون (امریکا)

کتابی از

دکتر حسین لاجوردی

pdf        htm

انتشارات انجمن پژوهشگران ایران

Association des Chercheurs Iraniens Publications

ISBN 978-0-9566168-0-7

 

نگاه شخصی من

“امروز و فردای ایران”

www.hosseinladjevardi.com

facebook.com/hladjevardi

آغاز استبدادی جدید
هیجان یا منطق – کلید جهنم
چرا من رای نمیدهم – کنکاشی بر دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری
استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی
ایران، سرزمین بحران ها و تفاوت ها
یلدای آزادی ایران
فدرالیسم را از زندان تجزیز طلبان نجات دهیم
سیاهی و نفرت 10 ساله
نامه ای سر گشاده به شاهزاده رضا پهلوی به بهانه 9 آبان و تبریک سالروز تولدشان
لباس روحانیت را به عنوان اعتراض از تن خارج کنید
انصاف سیاسی – اجتماعی
آیا زمان آن رسیده است که کارنامه هایمان را باز نگری کنیم؟

 

“ساختن آینده ایران وظیفه ما نیست، سرنوشت ماست”

با هم تلاش کنیم حکومت تهران را به دولت ایران بدل کنیم – افتتاحیه کنفرانس “فدرالیسم …؟” دسامبر 2006
مصاحبه با “ادبیات و فرهنگ” درباره رخدادهای ِ سیاسی  و اجتماعی اخیر ایران 

… خودمان را دست کم نگیریم، تنها چیزی که بچه های ایران از ما نمی خواهند و نمی پذیرند این پراکندگی ما در طی سالهای گذشته و فاجعه بار جمهوری اسلامی است.

به فکر اولین و دومین و پنجمین پست و مقام در آینده ایران نباشیم، دوهزارمین پست هم بمراتب سرافرازی و افتخار بیشتری از این غربت و از آن حقارت دارد.

در یکی از نوشته های اخیرم گفتم که شرایط بسیار مشکل است ولی ما هم یک روزی به مانند تمامی جوامع آزاد و پیشرفته، این دوران نابسامانی را پشت سر خواهیم گذاشت و راهی نیست جز قدم گذاشتن عده ای در این گذرگاه ناهموار و خطر آفرین و گرداب بلا. فراموش نکنیم که تنها یک راه وجود دارد و آن هم دست گذاشتن روی زانوهای خودمان است. به خودمان باور داشته باشیم، به قدرت خودمان اعتقاد داشته باشیم و با صداقت قدم برداریم و یادمان باشد در آنروز هم مثل تمامی تجربه های تاریخ معاصرمان مردم ایران به حمایت برخواهند خاست و دیگر در خانه ها نخواهند ماند.

هشداری بخودمان
انرژي هسته اي، بمب اتمي و يا جمهوري اسلامي مشکل کدام است؟
هشدار انجمن پژوهشگران ايران به آن گروه از فرماندهان و افراد سپاه پاسداران که در خط مردمهستند و خود را پاسدار ملت مي دانند
برای اينکه ” ديگر نگويند کسی به ما نگفت…”
هشدار: ايران آبستن حوادث بزرگي است و در آستانه انفجار قرار دارد
افتتاحيه کنفرانس “پي آمدهای بيست و پنج سال انقلاب”
 داريوش و انجمن پژوهشگران ايران  در لندن
مصاحبه – 20 فوريه 2004
جغرافياي سياسي خليج فارس

رويدادهاي چند ساله اخير در خليج فارس و كشورهاي منطقه و پيوند حياتي اين رويدادها با سرنوشت ايران، انجمن پژوهشگران ايران را بر آن داشت كه تاريخ، حال و آينده اين مهم را، به مانند ديگر مسائل حاد كشور، مورد بررسي همه جانبه قرار دهد. به همين دليل از صاحبنظران و دانشمندان ايراني كه در اين زمينه دانش و تخصص لازم را دارند خواست تا تاريخچه خليج فارس، حدود وابستگي آن به ايران و هم چنين مسائل مطرح شده در حال حاضر و نگرش آن براي آينده را در سميناري مورد بررسي و ارزيابي قرار دهند. كتاب حاضر، حاوي نقطه نظرهاي مطرح شده در اين سمينار مي باشد.

11 سپتامبر، نظم نوین جهانی و سرنوشت ایران

… كتاب حاضر مجموعه ايست از تفكرات و عقايد متفاوت و گاه متضاد از شخصيت ها و مسئولين سازمان ها و احزاب امروز ايران كه همچنان با تمام توان خود به امروز و آينده ايران مي انديشند و لحظه به لحظه و با اميد فراوان آنچه را كه سالها هدف اصلي خود قرار داده بودند يعني آزادي و استقلال ايران را پي گيري و تعقيب مي نمايند.

…هدف از اين گردهم آئي كه در موقعيتي حساس در تاريخ منطقه و كشورمان انجام شد، رسيدن به پاسخي واقعي و عملي بود كه ايرانيان در داخل و خارج از كشور همواره به جستجوي آن بوده اند...

حكومت و مذهب

… ما مجموعه انسان هايي كه با افكار و عقايد متفاوت و اديان و مذاهب مختلف، در گوشه و كنار اين سرزمين مشغول به زندگي هستيم و ايراني ناميده مي شويم، داراي اعتقادات فراواني هستيم كه، افتخار و هم بستگي و موجوديت ايران در سرلوحه آن است. در ايراني كه محل زندگي و سكناي ما ايرانيانست، هيچ ايراني به لحاظ دين و مذهب، زبان و محل زندگي و روشني و تيرگي پوست بر ديگري امتياز و رجحان ندارد و ايراني تر از آن ديگري نيست …

هويت ملي

… اگر عميق تر بنگريم، هويت ايراني، هويت ملي، هويت قومي و هويت مذهبي ما در سرزميني كه زندگي مي كنيم در دو دهه اخير دچار مشكلات بيشتري نيز شده است كه قسمت اعظم آن مسائل ايدئولوژيك مذهبي و بقيه بي تفاوتي حاكميت نظام جمهوري اسلامي به آينده ايران است. چرا كه اگر كوچكترين نگراني نسبت به حفظ و يكپارچگي اين سرزمين احساس مي شد، در نگرش به مسائل و مشكلات اجتماعي ـ سياسي و براي ايرانيان نقاط مختلف ايران برخورد ديگرگونه اي وجود مي داشت…

… آيا مي پذيريم تمامي ما كه در گوشه گوشه اين سرزمين زندگي مي كنيم و در ايراني كه محل زندگي و سكناي ما ايرانيانست، هيچ ايراني به لحاظ دين و مذهب، زبان و محل زندگي و روشني و تيرگي پوست بر ديگري امتياز و رجحان ندارد و ايراني تر از آن ديگري نيست. فراموش نكنيم كه اگر تمام مدت فقط در اين زمينه حرف بزنيم ولي نتوانيم بدانها واقعيت ببخشيم، شعاري بيش نخواهند بود و روز به روز هم مسائل و مشكلاتمان بيشتر مي شود. مسائل اصلي چيست؟ شايد بتوان با طرح چند سئوال زمينه فكري بيشتري را بوجود آورد …

آينده سياسي ـ اجتماعي ايران

راه نجات ايران فرار از شعار و پناه آوردن به شعور است. ما ايرانيان خود را نه در حقيقت وجودي خود كه در روياهاي خود مجسم مي كنيم، اصل مهم اينست كه زندگي ما در واقعيت امروز نهفته است. ما چاره اي جز اين نداريم كه كمي بخود بيائيم و همه چيز را از چشم اين و آن نبينيم. از خود گله كنيم كه اينهمه ساده انديش بوده و هستيم و با اينهمه بي اعتباري بين المللي كه بناحق برايمان بوجود آمده است، همچنان بدان ادامه مي دهيم …

… واقعيت و حقيقت نهفته در زير پوشش ابرهاي بغض و حسد و كينه و دشمني هاي بي پايه و اساس و بيشتر احساسي اگر روزي چهره بنمايد، بي ترديد آنروز، روز آزادي و سربلندي و افتخار در تاريخ كشورمان خواهد بود، آنروز، روزيست كه بايد ورق زرين ديگري بر تاريخ كهنسال و هويت ملي ايرانيان اضافه كرد و آنروز روزيست كه ايرانيان به هيچ فرد، گروه، سازمان و حزبي كه بخواهد به ويراني بنيان هاي اجتماعي ما بپردازد و يا با وابستگي باين و يا آن قدرت، مانع حركت هاي سازنده شود اجازه ظهور و بروز نخواهند داد. با اميد به آنروز كه دور نخواهد بود…

گذار به دموكراسي

آيا هيچگاه از خود سئوال كرده ايم كه بجز دو سه مقام اول و دوم و سوم، پادشاهي، رياست جمهوري و نخست وزيري، در ايران امروز ما با چنين موقعيت استراتژيك و بيش از 70 ميليون نفر جمعيت حداقل متجاوز از 2000 پست كليدي وجود دارد كه دوهزارمين آنهم بمراتب بالاتر و برتر و قابل ارزش تر از موقعيت بيمارگونه كنوني است، با چنين رنج استبداد حاكمي كه هيچيك از ما را بي نصيب نگذاشته است. آيا زمان آن نرسيده است كه بخود آئيم، دست بدست هم دهيم و نه شعار، كه فكر را جايگزين هيجان و احساس كنيم و آينده اي را براي جامعه خود ترسيم كنيم. نگران نباشيم، اگر بما وصلت نكند. حداقل آيندگان ما، بمانند ما، كه امروز از گذشتگان خودمان گله مي كنيم، دچار اين عذاب وجدان نخواهند بود…